Lyrics

صـنـما با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا بـه کی در غم تو ناله شبگیر کنـم دل دیوانه از آن شد که نصیحت شـنود مـگرش هـم ز سر زلف تو زنجیر کنم با سر زلف تو مجـموع پریشانی خود کو مجالی که سراسر همه تقریر کنـم آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تحریر کنم آن زمان کارزوی دیدن جانـم باشد در نـظر نقش رخ خوب تو تصویر کنـم
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out