Lyrics

در مزار آباد شهر بی تپش در مزار آباد شهر بی تپش وای جغدی هم نمی آید به گوش دردمندان، دردمندان بی خروش و بی فغان خشمناکان بی فغان و بی خروش آب ها از آسیا افتاده است آب ها از آسیا افتاده است دارها برچیده خون ها شسته اند دارها برچیده خون ها شسته اند خون ها شسته اند جای رنج و خشم و عصیان بوته ها خشک بن های پلیدی رسته اند خانه خالی بود و خوان بی آب و نان وآنچه بود، آش دهن سوزی نبود این شب است، آری، شبی بس هولناک لیک پشت تپه هم روزی نبود لیک پشت تپه هم روزی نبود نغمه نیستم که بخوانی قصه نیستم که بگویی من درد مشترکم مرا فریاد کن من درد مشترکم مرا فریاد کن
Writer(s): David John Vanacore, Matt David Koskenmaki, John P Nooney Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out