Lyrics

تو را من چشم در راهم، شباهنگام، که میگیرد، در شاخ تلاجن، سایه ها رنگ سیاهی. رنگ سیاهی... وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم. تو را من چشم در راهم. تو را من چشم در راهم، شباهنگام، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند. در آن نوبت که بندد دست نیلوفر، به پای سرو کوهی دام، گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمیکاهم. من از یادت نمیکاهم. تو را من چشم در راهم. تو را من چشم در راهم، شباهنگام، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند. در آن نوبت که بندد دست نیلوفر، به پای سرو کوهی دام، گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمیکاهم. من از یادت نمیکاهم. تو را من چشم در راهم... تو را من چشم در راهم...
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out